نویسندگی

نیاز است گاهی در محکمه وجدان به قضاوت خود بنشینیم و بابت گفتار و رفتاری که باعث شده راه را کج و معوج جلو برویم خود را سرزنش کرده و در محکمه ی وجدان ،رفتار و گفتارمان را محکوم نماییم و خود را مستحق سرزنش بدانیم و مسئولیت آن چه را که نباید انجام می دادیم و نباید به زبان می آوریم را بپذیریم و از رفتار و گفتار خود شرمسار باشیم و در درگاه وجدان اقرار کرده و قول دهیم : چنانچه از این به بعد خطایی رفتاری و گفتاری از ما سر زد خود را در دم و بدون‌نیاز به هیچ مدرکی محکوم کرده و مستحق سرزنش بدانیم و چنانچه در این بین چندی از امتیازات مثبت و مهم زندگی را نیز از دست دادیم ،خرده نگیریم ،چرا که این از دست دادن، نتیجه ی همان رفتار و گفتارمان می باشد که در پذیرفتن نتیجه هیچگونه شک و شبهه ای وجود ندارد.))نسیم رسا)) + نوشته شده در چهارشنبه هفتم دی ۱۴۰۱ ساعت 10:8 توسط نسیم خنجری  |  نویسندگی ...ادامه مطلب

ذهن بی قانونذهنی که کنترلی بر آن نباشد به مانند یک جهان آشفته می ماند که در آن قانونی نیست و اگر هست ،نادیده گرفته می شودذهنی که کنترلی بر آن نباشد مثل آشفته بازاری می‌باشد که فکر های بی اساس از هر دری وارد شده و در آن ول می خورند و دست به آزار و اذیت می زنند.ذهنی که کنترلی بر آن نباشد فکرهای بیهوده مثل خوره، مثل موریانه، ذره ذره ما را می خورند قدرت پیدا می‌کنند و همه فضای ذهنمان را در بر می‌گیرند و وقتی جای پایشان محکم شد ، اقدام به فشار آوردن می‌کنند و ما را در تنگنا قرار می دهند.آنگاه اگر بخواهیم افکار پوچ و مزاحم و به درد نخور را به بیرون از ذهن بفرستیم فکرها به کمک ذهن، دست به کار شده و خودشان را از دسترس خارج میکنند و خودشان را به موش مردگی می زنند و در گوشه‌ای برای چند لحظه پنهان می شوند، اما به آنی نکشیده دوباره پیدا می شوند و سرباز می کنند.راه رهایی از این نوع فکرها وجود ندارد تا زمانی که از جانب ما ، بر ذهن کنترلی صورت نگیرد .حتم دارم همه ی ما از دست این نوع فکر ها، که بی قانون هستند،این نوع فکرها ، این همه فکر که بی اصل و نصب هستند و در ذهن آشفته بازاری را راه انداخته اند خسته ایم ،خسته ایم و نیاز به آرامش، به سکوت، به محبت و نوازش ،نیاز به رهایی، نیاز به دو بال پرواز داریم و احساس می کنیم با تمام وجود احساس می کنیم که نیاز به صحبت کردن و شنیده شدن داریم((نسیم رسا)) + نوشته شده در چهارشنبه هفتم دی ۱۴۰۱ ساعت 11:15 توسط نسیم خنجری  |  نویسندگی ...ادامه مطلب

معلم به عنوان کسی که نقش مهم و اساسی در تربیت و پرورش افراد جامعه دارد و به طور مستقیم با کسانی در ارتباط می باشد که در طی سالهای بعد جامعه را می سازند همواره در حال یادگیری است . اما دیگر نوع یادگیری معلم مثل گذشته به خواندن کتاب در زمینه ای که تدریس می کند ،خلاصه نمی شود .یادگیری فناوری های نوین آموزشی ، سخنوری ، روانشناسی و نحوه ی ارتباط برقرار کردن صمیمی با دانش آموزان در عین حفظ اقتدار معلم ،جز واجبات برای هر معلمیمی باشد.معلم در حال حاضر با نسلی در ارتباط است که از لحاظ فناوری ، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دارای آگاهی و تسلط کافی می باشند و به تبع، اطلاعات این نسل ، بروز بوده و چه بسا جلوتر هم باشند . این نسل هم بیشتر می دانند وهم بیشتر می فهمند . بنا براین شرایط ایجاب می کند تا معلم که به عنوان سکان دار کشتی آموزش ، با این نسل در ارتباط است فناوری های جدید و تازه ای که در آموزش کارایی دارند را یاد بگیرد و به کار ببرد . معلم دیگر نمی تواند همان روش های تدریس سالهای گذشته اش را بدون تغییر به کار ببرد ، چرا که نسل حاضر ،بچه هایی نیستند که دست به سینه روی نیمکت ها بنشینند ، معلم و تخته را نگاه کنند لام تا کام حرف نزنند ، خسته نشوند و در آخر سر هم انتظار داشت یاد بگیرند و درس را پس بدهند . این نسل ، زود خسته می شوند . می خواهند زود همه چیز را یاد بگیرند . عجله دارند . حرف گوش کن نیستند . حواسشان خیلی پرت می شود . تمرکزشان کمتر است .این نسل یادگیری را همراه با هیجان ، شادی ، جنب و جوش ، صحبت کردن ، ابراز نظر کردن و دیده شدن می خواهند وچنانچه معلم نتواند خودش را بروز کند ومتکلم وحده باشد به طور حتم کلاس به هیچ عنوان نمی تواند کارای نویسندگی ...ادامه مطلب